جایگاه انسان در هستی(2)

به نام خدا وبا سلام خدمت شما یاران صمیمی،

درباره جایگاه انسان در هستی می گفتیم . به اینجا رسیدیم که نوسانات انسان در دو سوی خوبیها و بدیها بسیار زیاد است. از یک طرف همین انسان به مقام قرب الهی و خلیفة اللهی می رسد که فرشتگان به او غبطه می خورند و از طرف دیگر می تواند به درجه ای از انحطاط برسد که از بدترین حیوانات هم پایین تر رود

به نام خدا وبا سلام خدمت شما یاران صمیمی،

درباره جایگاه انسان در هستی می گفتیم . به اینجا رسیدیم که نوسانات انسان در دو سوی خوبیها و بدیها بسیار زیاد است. از یک طرف همین انسان به مقام قرب الهی و خلیفة اللهی می رسد که فرشتگان به او غبطه می خورند و از طرف دیگر می تواند به درجه ای از انحطاط برسد که از بدترین حیوانات هم پایین تر رود

 

پسرنوح با بدان بنشست

خاندان نبوتش گم شد

سگ اصحاب کهف روزی چند

پی نیکان گرفت و مردم شد

 

پس انسان استعداد زیادی دارد که با آن ، می تواند بر ماسوا فرمانروایی نماید...

بنابر این ما هستیم و این همه استعداد و قدرت و از آن طرف مسئولیت و تعهد در قبال خویش و دیگران و خداوند. درون انسان جنگ و جدال و کشمکش وجود دارد تصمیمهایی که می گیرد برآیندی از خواهشها وهواهای نفسانی و روح الهی و نفس رحمانی اوست در این نزاع درونی چه بسا که خواهشها وهواها غالب آیند و انسان زشت ترین و پست ترین تصمیمها را اتخاذ نماید و احتمالا روح الهی و نفس رحمانی غالب شوند و زیبا ترین و بهترین تصمیمهای زندگی گرفته شود.تصمیم گرفتن همانطور که گفتیم برآیند جدالهای درونی است

 

اندرون من خسته دل ندانم کیست

که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

 

وما،در بحرانی ترین این جدالها درخود قدرت تصمیم گیری احساس می کنیم و در نهایت این ما هستیم که تصمیم می گیریم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد