التیام زخم های روحی راهی به سوی حال برتر (بخش اول)

فرارسیدن ماه مبارک رمضان را خدمت همه شمادوستان ومؤمنان تبریک عرض نموده ازهمه شما عزیزان التماس دعا دارم

ضربه های روحی را التیام ببخشیم  

معمولاً در شرایط  پراسترس، عادت های کهن و بی فایده ما دوباره بروز می کنند و باعث بدتر شدن اوضاع

می گردند در حالیکه برای التیام ضربه های روحی باید از راه کار های مفید استفاده کرد. 

راه کار التیام روحی

معمولاً در شرایط  پراسترس، عادت های کهن و بی فایده ما دوباره بروز می کنند و باعث بدتر شدن اوضاع

می گردند در حالیکه برای التیام ضربه های روحی باید از راه کار های مفید استفاده کرد. 

راه کار التیام روحی

این  راه  کار شامل هفت  مرحله است، اما  میان پنج مرحله اول و دو مرحله آخر تفاوتی عمده وجود دارد.

برای درمان موثر و درازمدت زخم های روحی،به انجام رساندن پنج مرحله اول اساسی ولی دو مرحله آخر

تقویتی است. 

پنج مرحله اساسی برای التیام بخشیدن به ضربه های روحی : 

1-     بررسی کردن: بررسی دقیق ماهیت زخم روحی.

2-     ابراز کردن: تخلیه مقداری از احساساتی که به وسیله ضربه روحی ایجاد شده است.

3-     پذیرش تسلی: پذیرش حمایت ها و تشویق های دیگران.

4-     جبران کردن: یافتن راهی برای جبران خسارت.

5-     تحلیل کردن: بررسی زخم در چارچوبی بزرگتر. 

دو مرحله تقویتی : 

6-     کانالیزه کردن: استفاده سازنده از این تجربه برای کمک به خود یا دیگران.

7-     عفو و بخشش:بخشیدن فردیاموقعیتی که باعث ضربه روحی شده و بستن پرونده آن به طورجدی 

ترتیب این مراحل بسیار با  اهمیت است.بعضی از این مراحل هم پوشی دارند.تجربه نشان داده است که

عدم تکمیل هریک از این مراحل باعث التیام ناقص زخم خواهد شد. 

مرحله اول: بررسی کردن

 

هدف از انجام این مرحله پذیرش زخم و بررسی برداشتی است که از واقعه دارید.

 به خاطر داشته باشید که تمرکز این مرحله تنها بر تجربه فرد از رویداد است.

پرسش هایی که باید در این مرحله به آن ها پاسخ دهیم عبارتند از:

·        چه اتفاقی افتاد،چه چیزی به خاطر می آورید؟ وقایع را آنگونه که به خاطر می آورید تعریف کنید.

·        در آن موقع چه احساسی داشتید؟

·        این احساسات باعث ایجاد چه عکس العمل هایی در شما شد(مانند قرمز شدن،لرزیدن، گریه

کردن و...)؟

·        واکنش دیگران در مقابل احساست شما چه بود (آیا از شما حمایت می کردند،هم دردی نشان

می دادند یا توجهی نمی کردند)؟

·        پس از ضربه چه احساسی در شما باقی ماند؟

·        اکنون چه احساسی دارید؟

در صورتی که  زخم  روحی تقریباً تازه  بوده  و  واقعه خیلی تکان دهنده  نبوده  باشد، به اکثر این پرسش

هامی توان به راحتی پاسخ داد.اما بعضی اوقات و برای بعضی افراد پاسخ به این پرسش ها می تواند کار

بسیار مشکلی باشد!

چرا  که  برخی  افراد از طریق  مکانیسم  روانی سرکوب، خاطرات احساسات ناخوشایند خود را از بخش

خودآگاه به اعماق ذهن ناخودآگاه خود منتقل می کنند.

سرکوب یکی  از عمده ترین مکانیسم های بقاست و به ما این امکان را می دهد که مرحله  آغاز التیام را

به اندازه ای عقب  بیندازیم  که زنده  بمانیم  یا به  امور  پس از ضربه روحی  مثلاً  " اجرای مراسم تشییع

جنازه پس از فوت یک نفر" بپردازیم.

سرکوب در صورتی که باعث به تعویق انداختن درمان نشود وسیله مناسبی برای اداره احساسات است.

مشکل زمانی ایجاد می شود که این روش به جای درمان به کار گرفته شود و استفاده از آن برای مواجهه

با زخم های روحی،به صورت عادت درآید.

 هرچه ضربه شدیدتر باشد به یاد آوردن خاطرات سرکوب شده مشکل تر خواهد بود.

اگر در به خاطر آوردن رویداد مشکل دارید: 

·        از عکس یا شیئی که یادآور آن خاطره هستند استفاده کنید.

·        با کسانی که در آن موقعیت حضور داشتند  صحبت  کنید ( تنها  برای به یاد آوردن و در  این مرحله

احساسات و دیدگاه های آن ها مهم نیست).

·        به موسیقی آن زمان ها گوش کنید و اجازه دهید بخش  ناخودآگاه  ذهن شما با  آن  رویداد  ارتباط

برقرار کند.

·        آرام و در مبلی راحت  بنشینید یا دراز بکشید ، از قدرت تخیل خود کمک بگیرید ، وقایع را آنگونه که

فکر می کنید اتفاق افتاده است تصور کنید.

·        از محل واقعه بازدید کنید.

·        با افرادی که هم درد شما هستند صحبت کنید ( اما به خاطر داشته باشید که در این مرحله ،هدف

بررسی مشکل شماست نه آن ها ) 

مرحله دوم: ابراز کردن 

هدف ازانجام این مرحله تجربه کردن حداقل بعضی ازهیجان های جسمی ناشی ازاحساسات

و ابراز آن ها به صورت رفتارهای بی ضرر و طبیعی جسمی است.

 متأسفانه ،بسیاری ازجوامع امروز مشوق سرکوب احساسات ناشی از زخم های روحی هستند.

فرو دادن  گریه و  حفظ  خونسردی  به رغم احساسات عصبانیت یا ترس معمولاً سمبل شجاعت، قدرت و

اصالت خانوادگی شناخته می شوند.

بنابراین بسیاری ازما تصور می کنیم که ابراز کردن طبیعی ترین احساساتمان به صورت گریه کردن،لرزیدن

و پا به زمین کوبیدن :

 بی ادبی است.

کودکانه است.

ناپسند است.

خطرناک است.

گناه دارد. 

اگر شما نیز چنین تصوری دارید احتمالاً شما نیز برای ابراز احساساتتان به اندازه کافی تمرین نداشته اید.

مانند هر رفتار تمرین نشده ای، ابراز  نکردن احساسات ممکن است در ابتدا برایتان مشکل یا اضطراب آور

باشد علاوه بر این هنگام  تمرین  این مرحله ممکن است احساسات سرکوب شده شما در موقعیت های

نا مناسب شروع به فوران کنند اما به تمرینات ادامه دهید ، قول می دهم به مشکلاتش می ارزد .

شاید بگویید  ممکن است بتوانید احساسات پنهان خود را ابراز دارید ولی نتوانید از آن حالت خارج شوید 

در آن صورت چه؟

به یاد داشته  باشید  که ابراز کردن، تنها یکی از مراحل درمان  است. تخلیه احساسات در محیطی امن و

به صورت ملایم باعث تقویت توانایی مهار احساسات در ما می شود، نه تضعیف آن. 

ابراز کردن هیجانات در عمل 

این مرحله را می توانید به تنهایی ،با یک دوست یا در یک گروه کوچک انجام دهید  

·        زمانی را برای "غوطه ور شدن" تعیین کنید، زمانی که بتوانید آزادانه احساسات خود را آن گونه که

می خواهید ابراز کنید.اگر تنها کار می کنید به حداقل یکساعت وقت نیاز دارید.

·        وقتی را برای  ابراز  احساساتتان  در نظر بگیرید. تعیین  وقت قبلی برای ابراز احساسات باعث می

شود این کار را به تعویق نیندازید و تا آن تاریخ بر احساسات خود کنترل داشته باشید.

·        برای این  جلسات  نامی  تعیین کنید. این کار باعث می شود  جلسات را  جدی بگیرید  و همیشه

وقت آن را خالی بگذارید.

·        مکانی را  انتخاب کنید که در آن احساس راحتی و امنیت می کنید و می دانید کسی مزاحم شما

نخواهد شد.

·        تلفن را قطع کنید.

·        همه ی لوازمی که  نیاز  دارید  در کنار خود  بگذارید ( مانند دستمال کاغذی برای گریه کردن، بالش

برای مشت کوبیدن، کاغذ برای پاره کردن)

·        آهنگی که باعث بروز احساسات متناسب با زخم روحیتان شود گوش بدهید. البته برای آرام شدن

و به حالت تعادل بازگشتن نیز ممکن است به آهنگ دیگری نیاز داشته باشید.

·        قبل از شروع  بهتر است  چیزی میل  کنید  چرا  که هنگام  گرسنگی بیشتر مستعد از دست دادن

کنترل هستیم.

·        برای تمرکز حواس، از اشیای خاطره انگیز استفاده کنید، مانند هدیه ای که نامزد قبلی تان به شما

داده،نامه ای که ناراحتتان کرده، یا بروشور شرکتی که شما را اخراج کرده است.

·        سعی کنید احساساتتان را به زور بیرون نریزید، به خاطر داشته باشید که برای موثر واقع شدن این

مرحله شما تنها به این نیاز دارید که به نوعی با احساس خود ارتباط فیزیکی برقرار کنید. برای برخی فریاد

کشیدن و برای برخی لرزیدن موثر است. فکر نکنید هرچه بلندتر فریاد بزنید یا محکم تر  مشت بکوبید تاثیر

آن بیشتر است. نحوه ابراز احساس و میزان شدت آن باید به گونه ای باشد که موجب تسلی شما شود.

·        در پایان هرجلسه خود را به چیزی میهمان کنید(یک بستنی،یک فیلم ویدیویی جدید و...) 

مرحله سوم : پذیرش تسلی  

هدف از انجام این مرحله آن است که حداقل به یک نفر( که به احساسات ما احترام می گذارد

و نگران سلامت ماست ) اجازه دهیم با مراقبت های لازم موجبات تسلای ما را فراهم کند. 

اگر زخم شما جزئی است می توانید این مرحله را خودتان انجام دهید. محبت دیدن از طرف خودمهربانتان

ممکن است به اندازه کافی موجب تسلای شما بشود.

البته اکثر  اوقات برای تکمیل  این  مرحله حداقل به یاری  یک نفر دیگر  نیاز دارید. این موضوع ممکن است

موجب نگرانی شما شود و با خود فکر کنید: 

·        هیچ کس در این مورد چیزی نمی داند.

·        به هیچ کس نمی توانم چیزی بگویم.

·        کسی را ندارم.

·        ناراحت می شوند.

·        وقت ندارند.

·        من هیچ وقت جلوی دیگران گریه نمی کنم.

·        نمی خواهم دیگران از نقاط ضعف من اطلاع پیدا کنند.

·        نمی خواهم منتی سرمن باشد.

·        نیازی به این کار ندارم.

سعی کنید با این بهانه ها مقابله کنید و فرد مناسبی را برای تسلای خود پیدا کنید.

ویژگی های تسلی دهنده ایده آل

·        واقعاً به شما و سلامت شما اهمیت می دهد.

·        می تواند محبت خود را به طور لفظی یا بوسیله رفتارهایش نشان دهد.

·        می تواند  با شما  احساس  هم دردی  کند و  حتی  اگر تجربه ای  مشابه شما نداشته است باید

احساسی مشابه  شما  را  در گذشته  تجربه کرده باشد، مانند: " می دانم احساس تحقیر شدن چگونه

است."

·        احساسات  شما  را  همانگونه که  هست  می پذیرد  و به شما نمی گوید که چه احساسی باید

داشته باشید، مانند" نباید غمگین باشی تازه باید خوشحال هم باشی که از دستش خلاص شدی" ، یا

" اصلا نمی فهمم تو چرا عصبانی شدی،این مسئله که به تو ارتباط نداشت".

·        در مورد شما به قضاوت نمی نشیند و اگر فکر کند اشتباه کرده اید در این مورد سکوت می کند.

·        شنونده  خوبی  است و  در طی انجام  این  مرحله شما را با خاطرات یا داستان های زندگی خود

مشغول نمی کند و دائماً به نصیحت کردن نمی پردازند.

·        شما را مدیون نمی داند و انتظار جبران ندارد.

·        آن قدر قاطعیت دارد که اگر نمی تواند یا نمی خواهد به شما کمک کند صراحتاً به شما می گوید.

·        مسئولیت  پیامدهای  ناشی  از کمک به شما را می پذیرد، مثلاً می گوید: " نگران نباش با اضافه

کاری زمان از دست رفته را جبران می کنم ".

·        وقت،عاطفه و توان جسمی لازم برای تسلی دادن به شما را دارد.

برای تقویت  عزم خود به منظور  درخواست  کمک  از دیگران، مزایای تسلی دادن به دیگران را با خود مرور

کنید.

پس از پیدا  کردن  تسلی دهنده  مناسب  برای خود  اکنون  می توانید  تکیه بدهید و از قدرت  شفابخش

تسلی بهره بگیرید.هرگونه افکار آزاردهنده مانند " عجب گیری کرده ام " یا " مزاحم دیگران می شوم" را با

افکار مثبت جایگزین کنید،مانند: " مطمئنم هرگاه آمادگی اش را پیدا کنم به زندگی بازخواهم گشت " یا "

نیازی نیست به فکر او هم باشم او می توان از خودش مراقبت کند ".

منبع:

همراز

نظرات 4 + ارسال نظر
سجاد ام ال بی کی شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:35 ق.ظ http://MLBK.33ir.com

سلام... خسته نباشید... وبلاگ خوبی دارید... من سجاد هستم... اگه با تبادل لینک موافقید من را با نام "سجاد ام ال بی کی" لینک کنید و خبر بدهید تا شما را با چه نامی لینک کنم.... ممنون سجاد

باسلام خدمت سجاد جان عزیز
فکرمی کنم آدرستونو اشتباه گفتین
وبی به این مشخصات یا نیست یا من نتونستم پیداش کنم
....

علی شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:18 ق.ظ http://fun4all.blogsky.com

سلام خدمت اقای حسینی عزیز دیگه افتخار نمیدی به ولاگ ناقابل من سری بزنی!
باشه من میام به شما سر میزنم.
راستی تو این ایام مبارک مارو از دعای خیرت بی نصیب نزار.
کوچیک شما علی.

خلیل خوش رو شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:38 ب.ظ http://khalil-khoshrou.blogsky.com

سلام ...

ماه ضیافت الهی رو به شما و خانواده محترم تبریک عرض

میکنم.

مهدیه دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:16 ق.ظ http://graphicland.blogfa.com

به این راحتی ها نیستا! یه زخم دارم ده دوازده ساله تو دلمه به هیچ کس نمیتونم بگم
حتی موقعیت تخلیه کردن هم ندارم همش شده بغض مونده تو گلوم
پس کسی هم نمیتونه تسلی بده
قسمت افتضاحش اینه که تو اون موقعیت توکل کرده بودم به خدا و امام زمان و اینطوری سرم اومد و از اونام ...........!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد