دفاعیات تازه عروس جنایتکار در دادگاه

تازه عروسی که داماد را قربانی دعوای خانوادگی کرد دیروز در دادگاه کیفری تهران به دفاع از خود پرداخت و ماجرای این جنایت را تشریح کرد.

به گزارش ایسکانیوز ، زنگ تلفن کلانتری ١١٦مولوی ، شامگاه ١٨آذر ١٣٨٦به صدا درآمد و ماموران از جنایت خانوادگی در خیابان «وحدت اسلامی» باخبر شدند. سپس بازپرس محمد شهریاری - کشیک جنایی - به همراه افسران دایره ١٠اداره آگاهی مرکز به ساختمان مورد نظر رفت و با دیدن جنازه «داریوش» ٣٠ساله که تازه داماد بود رسیدگی را به ماجرا در دستور کار خود قرار داد.

در آن میان نوعروس ١٩ساله به نام «سحر» پیش از فرار با تلاش پلیس دستگیر شد و بدون هیچ مقاومتی لب به اعتراف گشود: « ٢ماه پیش با هزاران امید و آرزو با داریوش که راننده اتوبوس بود ازدواج کردم اما هرگز روی خوش زندگی را ندیدم.شوهرم مدام به خانواده ام توهین می کرد تا این که خونم به جوش آمد و داریوش را با چاقوی آشپزخانه تهدید کردم.خیال می کرد شوخی می کنم و به بدگویی هایش ادامه داد.من هم که کنترلم را از دست داده بودم به جانش افتادم اما باور کنید قصد کشتن نداشتم».

بازپرس «شهریاری» پس از شنیدن ادعاهای نوعروس عصیانگر ، دستور بازداشت موقت وی و بردن جنازه را به پزشکی قانونی صادر کرد. «سحر» در حالی به بازسازی صحنه جنایت پرداخت که اختلاف سنی ١١ساله را با شوهرش علت اصلی سیاه بختی خود می دانست.

پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه ٧١دادگاه کیفری تهران فرستاده و دیروز «سحر» از سوی قاضی «نورا... عزیزمحمدی» محاکمه شد.در ابتدای این نشست «محمد شادابی» به عنوان نماینده دادستان ، کیفرخواست را خواند :«با توجه به این که پزشکی قانونی علت اصلی مرگ را پارگی ریه ناشی از برخورد چاقو دانسته است و سحر نیز صراحتا به جنایت اعتراف کرده ، تقاضای صدور حکم مرگ را دارم».گزارش ایسکانیوز می افزاید،پدر داغدار نیز در حالی که اشک می ریخت گفت : «اختلاف پسر و عروسم از همان دوران نامزدی شروع شد.من بارها میانجیگری کردم و آن ها را آشتی دادم اما مدام لجبازی می کردند». وقتی نوبت دفاع به «سحر» رسید توضیح داد : پدرم و داریوش ، همکار بودند و همین آشنایی خانوادگی، سرنوشت مرا رقم زد.داریوش به خواستگاری ام آمد و جواب مثبت گرفت اما از همان اول با هم اختلاف داشتیم.می خواستم با دوستانم به گردش بروم اما مخالفت می کرد.شوهرم مدام بهانه می گرفت و نمی گذاشت آب خوش از گلویم پایین برود.

این زن اضافه کرد: آن روز ، موسیقی گوش می کردم که داریوش صدای ضبط صوت را کم کرد.من هم صدای دستگاه را زیاد کردم اما لجبازی اش شروع شد و توهین کرد.همان موقع به آشپزخانه رفتم و یک چاقوی بزرگ برداشتم که ....

"قاضی : اگر قصد ترساندن داشتی ، چرا از پشت به شوهرت حمله کردی؟

"سحر : کنترلم را از دست داده بودم اما قسم می خورم نمی خواستم داریوش بمیرد.

"قاضی : چرا طلاق نگرفتی؟

"سحر : می خواستم صبح آن روز به دادگاه بروم اما نشد. در پایان این نشست ، هیئت قضایی وارد شور شد و عروس جنایتکار را به مرگ محکوم کرد.حکم تا ٢٠روز پس از ابلاغ ، قابل تجدیدنظر خواهی است.

روزنامه خراسان صفحه 13 حوادث ، شماره سریال 17187 ، تاریخ انتشار 871106


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد